Saturday, June 13, 2015

یادداشت روزانه


یادداشت روزانه
(یکشنبه 24 خرداد 1394)



هم‌دوره‌ای‌ها، یعنی آدم‌هایی که در یک حال و هوای دور از همِ باهم بزرگ شده‌‍اند، دیگر بدجور حوصله‌ام را سرمی‌برند. کرخت و بی‌جان‌اند و خیلی ادای خیلی کتاب خواندن و فیلم دیدن درمی‌آورند و هرکدام دیگر پانزده سال است دارد همین کار را می‌کند. من خیلی دلم می‌خواهد داستان هکری را بنویسم که دزد است و خوب است. اما هکر از هم‌دوره‌ای‌های ما درنیامد. تقریبا هیچ چیز دیگری هم از ما درنیامده. یک جنبش سوسول رنگی نصفه‌نیمه درآمد که بیشتر شبیه تبدیل کردن دسته‌ی سینه‌زنی سنتی به دسته‌ی با موسیقی و کیبورد بود. بعد هم بلند شدیم دور دنیا افتادیم دیدیم ای‌بابا دنیا، دنیاست و صفر تاریخش 1357 نیست. هرکدام‌مان جداجدا فکرمی‌کنیم کون آسمان پاره شده من را به عالم هستی هدیه کرده است. از جزییات علوم دقیقه و صنعت تا ریزه‌کاری‌های هنرهای ظریفه همه چیز را از اصلش بهتر می‌دانیم و هیچ‌کس دیگر هیچ نمی‌داند. حتا آن‌طرفی‌های هم‌دوره هم ایمان پدران‌شان را ندارند. نسلی که داستان‌نویس ندارد و شاعرش برای اسم کتاب‌هایش وارفته‌ترین مصدر را پیدا می‌کند. در سی‌واندسالگی تصمیم گرفته است هیچ‌چیز به هیچ‌جایش نباشد و در چهل سالگی مرده باشد. بعد می‌بینم خودم بیشتر از آنها حوصله خودم را سرمی‌برم. معلوم است همدوره‌ای‌ها یعنی همان چهارصدپانصد نفر آدمی که آدم می‌شمارد، می‌بیند توی زندگی‌اش، دوروبر خودش از هم‌سالانش شناخته. همین آدم بچه‌دار هم که می‌شود فکر می‌کند کون آسمان را پاره کرده. آن یکی هم که بچه نیاورده او هم انگار آسمان بدهکار اوست. خودش را چلانده و جر داده موزیکش به زور نامجو شده وگرنه که همان شاهین نجفی‌ست، آنارشیسم تقلبی مثل بسیجی تقلبی، مثل شعرهای نسل بیتی تقلبی، مثل حیثیت اعتباری تقلبی. مثل دولوز... ای‌بابا... مثل ترجمه‌های پیام یزدانجو. بعد حالا نشسته‌ایم، ببینید به‌به ما در سی‌سالگی دیگر حال نداریم. کونش را نداریم. به جاش قارچ بزنیم بریم جنگل با هم جلق بزنیم. حالا خودش بهتر می‌شود. ببینم پسرت را کدام مدرسه اسم نوشتی؟ ها. مدرسه خوبی است. چرا خوب است؟ چطور می‌تواند مدرسه‌ای در سال 1394 شمسی در تهران مدرسه خوبی باشد؟ اصلا مدرسه خوب شبیه به چیست؟ یک مدرسه‌ای‌ست که معلم‌هایی دارد که دروغ را بهتر به بچه‌های آدم حالی می‌کند، قشنگ‌تر حالی می‌کند. بعد هم معلوم می‌شود این معلم خیلی خوب، همکلاسی خود آدم بوده، آدم خیالش راحت می‌شود، او هم حالش را ندارد دروغ را بهتر به بچه‌های آدم حالی کند. بالاخره این هم یک‌طوری می‌شود. 

No comments: