«از جوزا گذشتن...در»
صدا ي
پوكه بر زمين
كه
افتادن
ميبينمت هرجا
و در شقيقهام
حس پلاسیده
ميخ
کوبیـــدن
در كوچه
در خيابان ديوار هم
نگاه تو
میکوبد
و صداي پوكه
چشمانِ
تو
بر زمین که میافتی
جان میدود جمجمه
متلاشی
میکوبد
تیرِ جهنمیست
«که سرطان طالع عملست»
و
دوپیکر :
صدای پوکه و چشمان تو
ميافتد، میکوبد ميماند
در
انزوای حس
پلاسیده
و
تنها ميبينمت هرجا
مـی. . . .
«و این ماه
را بدان تیرماه خوانند
که
را بدان تیرماه خوانند
که
جو
گندم
و
دیگر. . .
چیزها را قسمت کنند»
مــــیکوبـــــد.
تیرماه 1388
دفتر یک کلمه
* «» از "نوروزنامه"ی خیام
No comments:
Post a Comment