Saturday, July 24, 2004

اما ويکي هم که مثل بقيه ی زنها، راحت خام مي شد و مردهای ابله به نظرش جذاب ميومدند، به من اصرار کرد که بريم شعرخوني والف ( اين قرار بود يه لينک باشه) رو بشنويم. يه شب جمعه گرم، توی کتابفروشي فيمينيست – لزبين های انقلابي. آزمون ورودي نگرفتن؛ والف شعرهاش رو مجاني مي خوند. بعد از شعرخوني هم نقاشي هاش رو شرح مي داد. نقاشي هاش خيلي مدرن بودند. اکثرا دو سه تا ضرب قلم  قرمز با چندتا فرم آبستره به رنگ متضاد. معمولا روی نقاشي ها يکي دو بيت هم نوشته شده بود:

بهشت سبز به خانه ام مي آيد
و من خاکستری مي گريم،
خاکستری، خاکستری، خاکستری...

 
موسيقي آب گرم – چارلز بوکفسکي
 

No comments: