Monday, January 23, 2006

پراکنده / در "یا"ها



+ قصد من روايت بدن هايي است
كه گونه گون ديگرگون شده اند

متامرفوسيس – اويد




يا زن كه ما در هر كه، زهداني از سياهي با تو يا دست هاي مادر كه بر رگ مي زند يا از، در آب يا رحم با جفت. وا‍‍‍ژه بر نمي دارند در واژه كه نيستند از پيش از در بودن، پس در اين گاه جنيني / جنون. يا پيش از در بودن هست كه گفتي هست، كلمه؟
و در قاب زني كه بر پستان مي تابد و ماري بر دهانه مي تاباند با صداي كلاغ و پس اين هرچه استخوان هاي ستون فقرات و دنبالچه در تلنبار كرك سياه.


( قالي كردن اين هم آ همه بر ديوار باروي خوابي كه بر آن دراز افتاده ام تا آسمان، بند آوردني است هي آ هي هي آ هوي آواهايي، كه نمي توانم، از استخوان هاي زنده اي كه از استخوان هاي زير پا نواي وصل/ رزم مي شنوند و كودك اني كه مي خندند / مي گريند. آواي حماسي رزمي در شقيقه كه از خون در آستانه است (ادعاي كذبي محض در اين بي پري نه خالي براي ديدن نمي بينم يا شنيدن نمي شنوم). رنگ براي پر كردن اين تمام بي پري كم آوردن يا پيش كم آوردن، از پيش كم آوردن، پيش از كم آوردن، از كم آوردن / از آوردن.
زن هاي اين سايه ها مادر – محبوبه ي اوديپ آشفتگي خوابهاي من نيستند، اوديپ محبوبه هاي مادرند يا اوديپ – مادر انند كه با ما در مي خوابند از چه تا رحم مي بينند ِ اين همه سياهي. براي كساني ننوشتن يا براي هر كس، براي همه، براي شما يا ننوشتن‌ ( يايي چون ندا، براي ندا). )



از در " يا" ها
سوم بهمن هشتاد و چهار

No comments: