برماسه - سه
برگشتن
آدم پستان چپ حوا را خورده بود:
گنديدن.
من در ساعت يک نيمه شب
در قطب جنوب
وقتي هنوز روشن بود
از رجوليت خرسي قطبي
به رحم مادرم
ترخيص شدم
براي همين اينقدر پشمالويم
و شما هنوز آنقدر هرزه نيستيد
- کرمها...
دهان آدم را پر مي کنند –
براي اينکه من براي فرداي دختري که امروز مي لنگيد
گمانم چهار ساله
گريه ام گرفت
و توي صورت مادرش
- و پستان راستش
scream movie3 -
يک مرد فرار مي کرد
و دختري گريه مي کرد
که پاي چپش کج بود
آنوقت تمام آن کرمها
اسپرم مي شدند وقتيکه من
دود سيگارم را
توي حفره هاي حوا - الهه ي قحبه گي –
فرو مي کردم
و دخترک
جيغ مي کشيد
گريه کردن
تاتي تاتي کردن
راه افتادن
و پستانک را مکيدن… مکيدن.. مکيدن
را بفهميد
.
No comments:
Post a Comment