Thursday, April 29, 2004

برماسه - سه


برگشتن

آدم پستان چپ حوا را خورده بود:

گنديدن.


من در ساعت يک نيمه شب
در قطب جنوب
وقتي هنوز روشن بود
از رجوليت خرسي قطبي
به رحم مادرم
ترخيص شدم
براي همين اينقدر پشمالويم

و شما هنوز آنقدر هرزه نيستيد

- کرمها...
دهان آدم را پر مي کنند


براي اينکه من براي فرداي دختري که امروز مي لنگيد
گمانم چهار ساله
گريه ام گرفت
و توي صورت مادرش

- و پستان راستش
scream movie3
-

يک مرد فرار مي کرد
و دختري گريه مي کرد
که پاي چپش کج بود
آنوقت تمام آن کرمها
اسپرم مي شدند وقتيکه من
دود سيگارم را
توي حفره هاي حوا - الهه ي قحبه گي –
فرو مي کردم
و دخترک
جيغ مي کشيد

گريه کردن
تاتي تاتي کردن
راه افتادن
و پستانک را مکيدن… مکيدن.. مکيدن

را بفهميد
.

No comments: