Tuesday, May 24, 2005

مشق اول / دفتر خط

- ممکن به من بگي از کدوم طرف بايد برم؟
- کاملن بستگي داره کجا بخوای بری
- کجاش خيلي مهم نيست.
- پس طرفش هم مهم نيست
- فقط اينکه به يه جايي برسم.
- راه که بری حتمن به يه جايي مي رسي




آليس در سرزمين عجايب – لوييس کارول






*
دهانم پيانو مي شوم با چه انگشتهايي که اين پدال دندانهايم و چشمهايي از نت. صدايي از موهايي در گلويم و دود، داريم به ساعت بر مي گرديم تويي که بيرون مي آيد مي شنوم شش يا دوازده بار و نيم.




تمام شدن


توی چشمهايي دراز مي کشد و با چه خوني که از گوشه ی تلنگرش به پشه ای با سبابه ی چپ مي آيد. او در اين زبان جنس بر نمي دارد، بلند مي شود قدمهايش را تا آينه و بر مي گردد، مي شمارد و آن که هنوز خوابيده نگاهش مي کند، نگاهش مي کند: ما چهار نفر از چشمه بيرون آمديم. ( او چشمي است که با چاقو پرده برداری مي شود) به هم که ديديم انگار از حوضي خون بيرون افتاده باشيم سرخ مي چکيد از يا خيال کرده بوديم، من را داد به يکي از مادرهايم به قرعه، پدرم و هر کدام از ما را داد به يکي از مادرهايمان.
او چيزی انحصاری برای تحليل رفتن خودش را، فکر مي کند که دارد و پيوسته اين سوال توی سرش مي چرخد که هيچوقت ترسيدي؟
ترس را نمي دانستن. نمي فهميدن.
تا حالا تو يه چهار ديواری با ديوارای سفيد و صدای زيری که دائم و آرومه و نمي توني بهش عادت کني، هفتاد و دو ساعت موندی و زمان نمي گذشته؟
چيزی برای خودش را زجر کشيدن: هرزه گردی با گوني اي از آشغال توی بزرگراه مي چريد، سرعت از ترمز ايستادن گذشته، جمجمه ای روی شيشه ترکيده؛ پياده مي شود آنجا را مي کاود، هيچ ولگردی افتاده روی زمين نمي بيند، خون از گوشه ی پيشاني اش پاک مي کند و ريزه شيشه توی بدنش... از کدام راه برمي گردد؟ به کي؟ ترسي پيوسته مي دانستن، مي فهميدن.
صدای از ما چهار نفر نمي تواند اشکهايش را نبيند، دست به هيس نبرد: آروم... آروم... تو هميشه اينجا لميدی. آنوقت ساعت که زنگ مي خورد گوشي را بر مي دارد و نفس نفس زدن هايي از توی ديوار با گيتاری از توی گوشي ؛ سر سنگين اش را عقب مي کشد چهار تا ما را خوني مي بيند از چشمه ای انساني بيرون دارند مي آيند با دستي دفن شده زير تلي از پشه لاشه.


تمرين اول، دفتر خط: سياسفيد
سوم خورداد هشتاد و چهار






* نمي خواستم به جای خط کلمه بگذارم. اما اين ستاره ها را برای او به جای او يا او را جای ستا ره برای س تا ره.
- زامپانو نيست ؟
- زامپانو نيست !

No comments: