Friday, March 4, 2005

متحرک بازی - الفبای دور

به هر راهي که دانستم فرو رفتم به بوی تو
کنون عاجز فرو ماندم رهی ديگر نمي دانم



( ... - به ترتيبي که رو يا زير حرف واقع مي شود - )

از بالا جنگلي سوخته با صدای سم به خاک کوبيدن اسب از دور - سياهي کسي، خودش را از درختي سوخته به درختي سوخته مي رساند (مي کوباند؟) - نزديک مي شود. نمای دورتر: سياهي هايي از هر درخت سوخته خود را به هر درخت سوخته مي رسانند: صدای سم به خاک کوبيدن چهار نعل اسب نزديک تر مي شود. بالاتر جنگل در مه فرو مي رود.
صدای پاهای اسب در آب شنيده مي شود.
در مه چرخيدن. پايين رفتن از مه. درختي تک افتاده. نمای نزديک: کسي در پای درخت بر پارچه ای نوشتن را تمام مي کند: " ما ديوانه نيستيم، تنها زندگي برايمان بسيار جدی تر است." * بشکه های سياه نفت در اطراف مرد ديده مي شود. با صدای گم پای اسب در نقطه ای دور...



ازمتحرک بازی: الفبای دور
پانزدهم اسفند هشتاد و سه



* نوستالژيا – آندری تارکوفسکي

No comments: