" استفراغ ← پنج سویه → در ترکهای سکته "
دو خرما در تب
هر یک اعدام ِ دیگری
با یک وجب از جنازه ی لیلی
جنون معطل
بر شبکه ی حصیر
دستی دو زانو –
عصب –
بر التهاب تنفس شرجی ی واحه
دو خرما در تب
هریک ادامه ی دیگری
در رگ
عجوزه ای سرگردان
با رعشه ای مستاصل
در سایه ی سوختن نخل
زخم خورده و مسموم
دو خرما در تب
هریک اندام دیگری و
نگاه داغ حنجره ی بطری
از جسد خالی
شاخی بر گلوگاه لیلی
می بوساند
یکی گرسنه
یکی کال
پیشانیی طلب
در شاهراه مشکوک بخار
دو خرما در تب
هر یک ادامهی لیلی
بر اضطراب شیشه
بریده
یکی التماس و خنجر
هر یک برهنه و آشفته –
در انزوای نخل
یاکریم از شانهی انگشت پر میدهد و
بسته
هریک پایی در لیفه
یکی اعدام
یکی ادامه
دو خرما در تب
هریک ادامهی لیلی
و راه، عبوس و تند
خیره بر جنایت
یکی ادامهی دیگری
دفتر سفال
پانزده فروردین هشتاد و شش
No comments:
Post a Comment