در کتب طب چنین یافته میشود که آبی که اصل آفرینش فرزند آدم است چون به رحم پیوندد و آب زن بیامیزد، تیره و غلیظ شود.
"کلیله و دمنه"
* تا تو را بخواند، دامیست. اشتهای سردش را میپوشاند.
هان!
هان!
Est queadam fiere voluptas
به فا*
سرخ خدای آسمان گریست
فواره را ببین
بخار خیال را آبستن کرد
قطرهای انگشتش در آب
نبض
"قلب دیوانه به قلب دیوانه"
در فصل طولانی سکوت
از سیماش تا سایه و
روز خامش شد
آستانهی پیشانی
آجرهای پخته
و تورم شد آنگاه
صورت دیگریش از کدورت آب
برخاست.
* تا بنوشد، چهره جهید، از بلور کمیناش: بیکران؛ بیا! تا به هیکل برویم، با من.
امیر حکیمی
دفتر ضلال
1 ژوییه 2011
ضرع – پستان و آن چیزی باشد از انسان و حیوان دیگر که از آن شیر دوشاند. (برهان قاطع)
زاریدن. خوار و حقیر گردیدن. / رام شدن / فروتنی کردن / رام کردن اسب. (دهخدا)
No comments:
Post a Comment