از چشمهای بازمانده مرده ات ايلي ايلي *
سر مي خورد
اينهاست يک جفت تيله ی سياه که برايم به يادگار
و چيزهايي از کنده شدن: سايه و ماتيک آبي؛
و لما سبقتني *.
- ف (پ)، صاد -
بيست و چهارم بهمن هشتاد و سه
سر مي خورد
اينهاست يک جفت تيله ی سياه که برايم به يادگار
و چيزهايي از کنده شدن: سايه و ماتيک آبي؛
و لما سبقتني *.
- ف (پ)، صاد -
بيست و چهارم بهمن هشتاد و سه
*
And about the ninth hour
,Jesus cried with a loud voice, saying
?E’li! E’li! La’ma sa-bach’thani
!That is to say My God! My God
?Why has thou forsaken me
Matthew 27-46
که ناگاه پرده ی هيکل از سر تا پا دوپاره شد
و زمين متزلزل و سنگها شکافته گرديد.
متي بيست و هفت: پنجاه و يک
No comments:
Post a Comment