"و قیل من راق"
قرآن، س75،آیه 28
“Diem qua pereo!”
به فا *
- و احترام علی رستمیان
شفای زخم من آنجاست
که باغ میسوزد
میان خاکستر و درخت و شکوفه وَ سوخته
دشتهای زنانهی نور
زیبای روشن
چرا که امید بینواست تهی و آلوده
تا بگریزد دواندوان
آنکه خاموش آمده، با گلوی عزا
پس بیامرز
اندام کشیده
برنمیخیزد بر جمجمهی تندخو
بیامرز وُ رهایم کن
از آبگینهی خون طلسم رگ
و هر دیگری سیاهِ رگ
به دشت کلافهی نور
به مرگ گشوده
که تاریکی نمیرد نمیرد
هرگز هرگز
آنجا که درخت میسوزد
شفای زخم من
* و آوای دشت که میخواند : در رگهای بلور، من که مهربانم، تا نیارامی، نجاتیست... تکههای تناش - به تو میبخشم... من که مهرم
تو میایستی و از بازوی شعله، کشیده میشوی به "بیزاریش" با دستی ملعون.
امیر حکیمی
دفتر ضلال
17 ژوئن 2011
No comments:
Post a Comment